English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2007 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
crossfiring U اتصال کوتاه بین دو سیم درسیستم احتراق که باعث احتراق نابهنگام میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
premature ignition U احتراق نابهنگام احتراق بیموقع
igniter U ماده بسیار قابل احتراق که باماده ضعیفتر مخلوط میشود
critical grid current U جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه
hit U دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hits U دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hitting U دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
dry contact U اتصال الکتریکی غلط که باعث خطای تمام نشدنی میشود
explosions U احتراق
explosion U احتراق
lighting U احتراق
combustion U احتراق
firing U احتراق
deflagration U احتراق
oxidization U احتراق
ignition U احتراق
inflammation U احتراق
burning U احتراق
seeting on fire U احتراق
arson U احتراق
base ignition U احتراق تحتانی
advanced ignition U اوانس احتراق
external combustion U احتراق خارجی
ignition by contact U احتراق تماسی
timing U زمان احتراق
pre ignition U زود احتراق
ignition voltage U ولتاژ احتراق
magneto ignition U احتراق با مگنت
premature ignition U احتراق زودرس
heating value U گرمای احتراق
duplex ignition U احتراق دوگانه
ignition by incandescence U احتراق التهابی
ignition cable U کابل احتراق
ignition charge U خرج احتراق
ignition choke U پیچک احتراق
igniting spark U جرقه احتراق
igniting point U نقطه احتراق
flash point U نقطه احتراق
ignitability U قابلیت احتراق
ignition U اشتعال احتراق
igniter switch U سوئیچ احتراق
firing position U موقعیت احتراق
heat of combustion U گرمای احتراق
dual ignition U احتراق دو برقی
igniter switch U کلید احتراق
ignitibility U قابلیت احتراق
ignitable U قابل احتراق
heat value U گرمای احتراق
hot bulb ignition U احتراق سرسرخ
firing order U ترتیب احتراق
firing accessories U لوازم احتراق
igniting agent U عامل احتراق
flame out U قطع احتراق
burning brand U نوع احتراق
sulphur U اصل احتراق
two spark ignition U احتراق دو جرقهای
combustion area U محفظه احتراق
combustible U احتراق پذیر
ignition switch U کلید احتراق
combustion U اشتعال احتراق
combustibility U قابلت احتراق
combustiblity U قابلیت احتراق
combustible U قابل احتراق
ignitible U قابل احتراق
combustion chamber U محفظه احتراق
surface burning U احتراق سطحی
misfiring U احتراق ناقص
sulfur U اصل احتراق
internal combustion U احتراق داخلی
combustor U محفظه احتراق
triple ignition U احتراق سه برقی
combustion efficiency U بازده احتراق
combustion efficiency U راندمان احتراق
ignition spark U جرقه احتراق
ignition current U جریان احتراق
ignition device U وسیله احتراق
inexplosive U غیرقابل احتراق
ignition condition U حالت احتراق
ignition lag U تاخیر احتراق
ignition control U کنترل احتراق
ignition pulse U پالس احتراق
single ignition U احتراق تک برقی
ignition pulse U ایمپولز احتراق
ignition pulse U ضربه احتراق
ignition circuit U مدار احتراق
combustor U سیستم احتراق توربین
compression ingition U احتراق توسط فشار
delay zction firing U عمل احتراق با تاخیر
make and break ignition U احتراق با قطع و وصل
maximum gate trigger current U جریان احتراق حداکثر
molar heat of combusion U گرمای مولی احتراق
dual ignition system U سیستم احتراق دوتایی
maximum gate trigger voltage U ولتاژ احتراق حداکثر
constant pressure combustion U احتراق در فشار ثابت
explosively U بطور قابل احتراق
molar enthalpy of combusion U انتالپی مولی احتراق
burning brand U علامت احتراق نیمسوزی
incombustibility U عدم امکان احتراق
ignition system U سیستم احتراق موتور
ignition analyzer U اسیلوگراف کنترل احتراق
ignition voltage U فشار الکتریکی احتراق
internal combustion engines U موتور احتراق داخلی
internal combustion engine U موتور احتراق داخلی
combustible U جسم قابل احتراق
incombustible U غیر قابل احتراق
ignition temperature U درجه حرارت احتراق
order of fire U ترتیب احتراق موتور
preignition U احتراق قبل از وقت
jump spark ignition U احتراق با جرقه جهنده
ignition by contact breaking U احتراق با قطع کنتاکت
burner cans U محفظه احتراق موتورهای توربینی
cannular U محفظه احتراق حلقوی شکل
vaporizing combustor U سیستم احتراق توربین گاز
can annular U محفظه احتراق حلقوی شکل
capacitor discharge ignition U سیستم احتراق با انرژی زیاد
firedamp U گاز قابل احتراق معدن
timing U تنظیم زمان احتراق موتور
afterburning U عملیات بعد از احتراق سوخت
cans U هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
explosive U قابل احتراق ماده محترقه یا منفجره
ignition U احتراق اتش زدن مشتعل کردن
can U هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
precombustion chamber engine U موتور با اطاق احتراق تراکم قبلی
canning U هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
male connector U ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
edge U تخته مدار چاپ شده که چندین نقط ه تماس روی لبه اش دارد که باعث وارد شده آن در لبه اتصال میشود
edges U تخته مدار چاپ شده که چندین نقط ه تماس روی لبه اش دارد که باعث وارد شده آن در لبه اتصال میشود
backfired U احتراق درموتورهای درونسوز قبل ازتکمیل عمل تراکم
backfiring U احتراق درموتورهای درونسوز قبل ازتکمیل عمل تراکم
backfire U احتراق درموتورهای درونسوز قبل ازتکمیل عمل تراکم
plug nozzle U نازلی در موتورهای راکت بامحفظه احتراق حلقوی وپیچشی
backfires U احتراق درموتورهای درونسوز قبل ازتکمیل عمل تراکم
hot test U تست استاتیک موتور راکت که در ان احتراق واقعی صورت میگیرد
burner compartment U قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
card U کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
cards U کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
charactristic lenght U نسبت حجم محفظه احتراق به مساحت دهانه ورودی موتوردر راکت
restricted propellant U سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
residence time U مدت زمانیکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربین گاز میمانند
multipropellant U سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
hung start U شرایطی در استارت توربینهای گاز که در ان احتراق صورت میگیرد ولی موتور به سرعت خودکفایی نمیرسد
defaults U درایو دیسکی که پیش از همه درسیستم چند دیسک دستیابی میشود.
defaulting U درایو دیسکی که پیش از همه درسیستم چند دیسک دستیابی میشود.
defaulted U درایو دیسکی که پیش از همه درسیستم چند دیسک دستیابی میشود.
default U درایو دیسکی که پیش از همه درسیستم چند دیسک دستیابی میشود.
workgroup U خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود
fax U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxed U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxes U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxing U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
multi chamber U نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
combustion starter U مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
rate of flame propagation U سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
diesel ramjet U موتور رم جت که سرعت ان به حدی است که گرمای حاصل از تراکم هوای داخل ان برای احتراق سوخت کافی است
external combustion engine U موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
engine U موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
EtherTalk U درسیستم Apple Macintosh گونههای مختلف شبکه اترنت استاندارد برای اتصال دستگاهها بهم و تغییری در Apple Talk کندتر است
self- U قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
ignition anode U اند کمکی اند احتراق
pantywaist U شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
clogged ink jet nozzles U اشکالی که در یک چاپگر پرتاب مرکبی پیش می اید و مربوط به زمانی است که مرکب باهوا تماس پیدا کرده و خشک میشود که در اینصورت درداخل و اطراف دهانک جمع شده و باعث مسدود شدن سیستم میشود
off screen image U تصویری که در ابتدا در حافظه رسم میشود و پس به حافظه صفحه نمایش منتقل میشود تا باعث عمل نمایش سریع شود
line to line fault U اتصال کوتاه خط به خط
by pass U اتصال کوتاه
short-circuit U اتصال کوتاه
short circuit U اتصال کوتاه
short-circuits U اتصال کوتاه
line to earth fault U اتصال کوتاه زمین
impedance triangle U مثلث اتصال کوتاه
impedance loss U گمگشتگی اتصال کوتاه
impedance voltage U ولتاژ اتصال کوتاه
impedance loss U تلف اتصال کوتاه
impedance drop U ولتاژ اتصال کوتاه
cage rotor U رتور اتصال کوتاه
sustained short circuit U اتصال کوتاه دائمی
line to line fault U اتصال کوتاه دوقطبی
firing order U ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
allergen U مادهای که باعث حساسیت میشود
impedance voltage test U ازمایش ولتاژ اتصال کوتاه
line to line fault U اتصال کوتاه بین دو فاز
instantaneous short circuit current U جریان اتصال کوتاه لحظهای
instantaneous short circuit current U جریان اتصال کوتاه ضربهای
three phase induction motor U موتوربا رتور اتصال کوتاه
business U که باعث میشود یک تجارت کار باشد
q fever U تب کیو که باعث ذات الریه میشود
businesses U که باعث میشود یک تجارت کار باشد
initial alternating short circuit curren U جریان متناوب اتصال کوتاه ضربهای
type ahead U ویژگی ای که باعث از بین رفتن کلمه میشود
avalanches U عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
avalanche U عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
bias U وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود
biases U وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود
short circuit U اتصالی شدن دو سیم برق اتصال کوتاه
templates U دستوری که باعث تنظیم توابع یا دستورات دیگر میشود
template U دستوری که باعث تنظیم توابع یا دستورات دیگر میشود
backspace U کلیدی که باعث برگشت یک واحد به عقب یا چپ نشانه گر میشود
bounces U جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
bounced U جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
bounce U جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
fatal error U خطایی در برنامه یا وسیله که باعث آسیب سیستم میشود
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1che chizi baes gerefteg galb mishavad
1popsicle
1construed
1The outright abolition of the death penalty.
1If he had gone back,it would have been brought disgrace on the family.
3she brought disgrace on the family.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com